راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

.

 

به من نگو که رهسپاری ، وقتی که خونه بی ستونه ...

وقتی که دقیقه های نبضم سربزنگاه جنونه ...

به من نگو که اشتباهم غرور ایثارو شکسته .....

نگو که خواب غفلت من تمام پل ها رو شکسته .....

به من که حس لال و کورم هوای خونه رو بلد نیست ....

به من که بی تو شرح حالم چیزی بجز یه بغض بد نیست ....

نگو که دل بریدی از من .... نگو به من حرفی نداری ...به من که مردنم گرفته ...

نگو ... نگو که رهسپاری........

ببین که خسته و شکسته ، نمیرسم به صبح فردا ....

رو ماسه های سرد ساحل یه ماهی ام خیره به دریا ....

تورو قسم به آب و آینه ، نگو به من حرفی نداری .... به من که مردنم گرفته ...

نگو ... نگو که رهسپاری........

در سرخ ترین ساعت خورشید  بریده های مرا تماشا کن کنار مرده ام ......

تماشا کن خانه ای را که رو به نابودی ست ، و میترسد از من بی تو ..........

من بی تو شرمسارترین افسانه ناتمامی ام ..... بی تو میپوسم از این بی سرانجامی .....میبازم به

تمام هراس ها ...

از ای کاش ها میسوزم و از فرداها می ترسم .....نگو گفتنی ها شنیده شده ، فرصت ها تمام ....

من هنوز و همیشه به تو دلخوشم و محتاج ....

                                                   به من نگو .... نگو که رهسپاری ...........

 آخرین عشق من ......

 بی تو از آخر قصه ها می ترسم ... باور کن هنوزم میشه به پاکی قصه های مادر بزرگ هجرت

 کرد....

تو بخوای هنوزم میشه به کوچه پاک پروانه برگشت ....

بارون که بباره همون کوچه کوتاه بی کبوتر کفاف تکامل تموم لحظه هارو میده ....

بیا ...بیا و لحظه ای کنار فانوس نفس های من آروم بگیر ...بیا و امشب رو بی واسطه سکسکه

های گریه کنارم باش ...

مگه چی میشه یک بار بی پوشش پرده بارون تماشات کنم ...چی میشه ..........؟؟!!

 

ای عشق من تنهام نذار....تو که میدونی چه بی رحمه جدایی....

غم دنیا تو چشمامه ...تو کجا و اون روزهای آشنایی .....

باورم نیست ، خوابم انگار ....دیگه دستات محرم دستهای من نیست ...

چه غریبی وقت رفتن ، بی تو این دنیا جای عاشق شدن نیست ...

 داد از این دل ... داد از این دل ........این غریبه هم خونه من نیست ...

نمیتونم بپذیرم ...جرم این دل به خدا تنها شدن نیست.....

 باور کن همه اینا رو دلم گفت ...........

اگه نمینوشتم تو دلم میموند بعدش یا رو دل میکردم یا میترکیدم....!

 

چقدر زود زمان گذشت ... بالاخره منم رفتنی شدم ، اونم چه رفتنی... دلم میخواست یه جور دیگه برم ...اون جوری......

خوشبحال اونی که موقع رفتن یکی هست براش اشک بریزه ... یکی هست چشم انتظارش باشه ... یکی هست موقع رفتن تو بغلش بگیره زیر گوشش بهش بگه میشینم به پات مسافر ....

...........................................................................................................................

حالا من چه طوری برم ...؟ کی میاد منو راهی کنه ... کی منتظر منه ...؟ .......................................

                                 ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

یه شعر همین الان اومد تو ذهنم ..

منو ببخش ای نازنین راهی نمونده غیر از این ... لحظه راهی شدنم شکستن منو ببین ...

از امروز شمارش معکوس شروع شد ..

اگه گفتی چند روز مونده ؟؟؟؟؟!!!!

 

 

بگو که گل نفرستد کسی به خانه من ...که عطر یاد تو پر کرده آشیانه من .....

تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی.... به جای ماه تو پرتو فشان به خانه من ..............

عزیزم ... عزیزم.................

به شوق روی تو من زنده ام خدا داند..... برای زیستن اینک تویی بهانه من..................

عزیزم ..........عزیزم ....................

 

  مقدس ترین عشق

بار دلتنگیت رو بستی ، دیگه وقته رفتنه............

داری میری و فقط خاطره هات سهم منه.........دلم از حادثه خون....چشمام از خاطره خیس ....

دوست داری برو ولی نامه برامون بنویس.........

به تو میرسم اگه موج مسافر بذاره ..... اگه دلبستگی ها لحظه آخر بذاره ........

به تو میرسم .. به تو ... پولک نقره کوب ماه.........

به تو میرسم ... به تو ... طلای این شب سیاه ........

به تو میرسم به چشم انتظاری که داری......

به تو میرسم به آغوش بهاری که داری.......

به تو که آینه ها بهر تماشات میشدن، شبهای تیره چراغونی به چشمات میشدن ......

میتونی دل بکنی تا آخر دنیا برسی ... امروزو رها کنی تا خود فردا برسی ......

میتونی همسفر خاطره های بد بشی...میتونی راه رسیدن به شب رو بلد بشی.....

میتونی تو چار دیوار غربت دنیا بری ...میتونی هرجا بمونی میتونی هرجا بری...

اما هرگز نمیتونی غم رو تنها بذاری ، تو مسافری نمیشه غربت رو جا بذاری .....

خاطره هر جا که باشی بازم اینجا میمونه ... تا ابد غصه غربت تو دلت جا میمونه ....

 

الهی هر چی غم و غصه داری بیاد تو این دل کم احساس من .....

 

 

 

 

 

 

 

وقتی که می رفتیم با پای پیاده گفتی فقط یادت باشه یه دوستیه ساده ... هیچ حسی نباشه ... هیچ عشقی نباشه... یه روز مثل امروز خواستیم جدا بشیم بریم خیلی خیلیییییییییی ساده ...........

این بارون چشمام تمومی نداره ... آخه بازم دلم برای تو یه بی قراره .... خوب چی کنم کاره دل دیگه دست من نیست ........تو گفتی نمیخوامت ... عاشقت نمیشممممممم.... گریه ام هم برای تو دیگه هیچ فایده ای نداشت....آخیییییییییی دلم ....ولی یه چیزی ... بگم ...؟؟

" دیدی که عاشقت کردم ... خودت گفتی که فکر نمیکردم اینجوری عاشقت بشم... ولی......... دیدی عاشقت کردم؟؟؟؟ "

اما .... من واسه تو میمردم ... واسه اون چشمای نازت .. واسه عطر نفسهات.....موقعی که تو دوستم نداشتی فقط غصه می خوردم ....آخرش دل تورو بردم ..؟؟؟!!!

گفتی منو میخوای چی کار ؟ تنها برو هر جا که میخوای ... بروووووووووو...

خوب بابا میرم چرا میزنی  میرم دیگه ....

واسه تو میمردم ....غصه تورو میخوردم (مثل الان) ... تا صبح مینشستم کنار عکست واست میخوندم ، از گریه میمردم... 

بابا جون به لب شدم از بس مردم و زنده شدم ... خوب چرا مثل بچه ادم نمیای یه بار بیمرونی منو راحتم کنی ....

خوشت میاداااااا.......

میدونی امروز چرا این طوری شدم ... امروز یه روز خیلی بزرگیه ... میدونی چیه ؟؟؟ اولین روز عشق من و تو ... حالا اگه گفتی امروز چندمه ؟؟؟

بلد نیستی با بقل دستیت مشورت کن شاید یادت اومد !!!

نمیخواد اون مخ آکبندت رو زحمت بدی .. نمیگم زور نزن ....

ولی عجب روزی بوداااااااااااااا ... مثل یه خواب شیرین ....

کاشکی میشد برمیگشتیم به اون موقعها ... کاش دوباره میشدیم پیشی و تربچه.... کاش هنوزم تو..............

اه .. چقدر کاش کاش میکنم من ... خودم اعصابم خورد شد ، شما اعصابتون خورد شد بدید اسکناس کنم ...

یکی جلوی صورتم نشسته مثل اینه دق پرت پرت داره منو نگاه میکنه ... اگه گفتی کیه ؟؟؟ همونی که چند هفته پیش تو مهمون بود .. همونی که باهاش گریه میکردی.. باهاش میخندیدی ... اگه بگی یه جایزه خوب پیش من داری.................

تازگیا ببخشیدا حس میکنم یکی داره سد میزاره میون ما.. یعنی از اول هم گذاشته بود ... شاید اصلا درست میگید.. شما کجا و ما کجااااااااااا.. ببخشیداااااااااا تازگیا کارم شده خدا خداااااااااااااااااااااااااااااا....

 

زیاد چرت و پرت گفتم .. نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟  میخوای برات آواز بخونم ... از همونا که خیلی دوست داری؟؟؟ تعارف نکنیاااااا .. هر وقت خواستی بگو.....

 

 

این چرت و پرت ها ادامه دارد...                                 پایان.....

 

...

 

مثل این که مطلب قبلی به خیلیاااااااا برخورده ...  ای وللللل به خودم که بلدم اینقدر چرتو پرت بنویسم ... جدی نگیرید دوربین مخفی بود تا بعضیاااااااا ببینن و مثل سماور قل قل کنن کاشکی میشد شما هم پشت صحنه این فیلم رو می دیدید کفتون سفید کننده میشد

جا داره از بقیه دوستان واقعی هم تشکر صمیمانه داشته باشم ...

خوب دیگه بسه ... لطفا توقف نفرمایید ... حتی شما دوست عزیز

 

بالاخره تنهای تنها شدم . تنهایی که کسی جز خدا نداره... به قول یه بنده خدا " چه حالی میده تنهایی " ..

هر کسی که فکر میکردم با من میمونه خیلی زود رفت ... همین که خدا رو دارم دیگه هیچ غمی ندارم .

دیگه نمیخوام دل تیکه تیکه شدمو بدم دست آدمهای پوچ .. دست هرکی افتاد عوض اینکه مرهم دلم بشه ، دشنه زهرآلود خودش رو زد به دلمو پاره پاره کرد ....

نمیدونم چرا با اینکه صدای زجر دلم رو شنیدم بازم تو راه این عشق جلو رفتم ... بیچاره دلکم ، هی می گفت" تورو خدا بس کن من دیگه طاقت شکست ندارم" ولی من بهش گوش نکردم و راه خودمو رفتم .....

خیلی داغونش کردم .. قول دادم به خودم و خدا دیگه دل نبندم به عشق این آدما... آدمهایی که عشق رو یه اسباب بازی میبینن که هر وقت کهنه شد بندازنش دور یدونه جدید بگیرن...

یادش بخیر .. سال پیش همین موقع ها بود ... چقر دوست .. چقدر رفیق ..... چقدر خاطره ... کجا رفتن ؟!!

همه با خنجر نامردی رو درخت تنم یادگاری گذاشتن و رفتن ... هیچ کدوم از زخمها واسم دردناک نبود به غیر از دو تا ...

ای کاش منم مثل شما سنگ دل می شدم .. ای کاش منم به جای اینکه سکوت کنم  جواب شما رو مثل خودتون میدادم ... مهم نیست .. جواب شما رو خدا میده ... جواب منم داد ... خیلی هم ازش ممنونم ... چشمای کور منو باز کرد .... چه چیزایی دارم میبینم که تا الان ندیده بودم ..... نامردهایی رو میبینم که تا دیروز همدمم بودن ... سنگ دلهایی رو میبینم که تا دیروز برام میمردن ... حالم از هر چی دروغگو و نارفیق بهم میخوره ...

دیگه به کی میشه اعتماد کرد ؟!! اونی که می گفت میمونم ، اونی که می گفت بی تو میمیرم ، اونی که می گفت دستات توی دستم میمونه تا همیشه این طور دست های خستمو ول کرد چه برسه به بقیه .... !

تنها کسی که تو بدترین شرایط منو به حال خودم رها نکرد فقط یکی بود ... اونی که خطاهامو دید و ازش چشم پوشی کرد .. اونی که تنها شدنم و دید و تنهام نذاشت ... اونی که چشمهای خیس منو دید و یه هم گریه برام فرستاد ... خیلی شرمنده م ... شرمنده خدای تنها ... به قول یکی میخوام از شرمندگیش در بیام ... آخه یکی نیست بهش بگه هر کاری هم کنی نمیتونی شرمنده خدا نباشی ..

خوب دیگه اینم حرفهای آخرم بود که زدم .... یه حرفی رو هنوز نگفتم ، حرفی که خیلی دوست داشتی از زبون من بشنوی ... حالا میگم : " دیگه دوستت ندارم ... ؟؟؟!!! 

ازتمامی مثلا دوستانی که ما را در تهیه سریال آخرین آرزو همراهی کردن تشکر و قدردانی میکنم ...

 

بازیگران :

من ..

تو ...

اونا ...

و بقیه نارفیقان.....

 

تهیه شده در صدا و سیمای خانه دلم ....

 

پایان.....

 

                    

 

 حقیقت چیزی بود که مثل خیلی چیزهای دیگه دیدم و شنیدم ولی هیچ وقت به خاطرش تورو نرنجوندم .....

به قول ..... مهم تو بودی عشق من نه قصه عاشق شدن ........

بالاخره یه طاقه پارچه مشکی نصیب دلم شد .....مواظب خودت باش گل پژمرده دلم...

پاورقی این مطلب

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تنها کاری که کردی پرپر کردن دلم بود و بس....با تو بودم هزار درد داشتم وقتی که رفتی یک درد ...دردی به اسم طاوان عشق ....