راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

خدایا مرا ببخش .........

 

 

هوا بارانی و خدا از همیشه به من نزدیکتر بود .

آهسته در گوشم زمزمه کرد:

ای انسان به باران بنگر ببین چگونه خود را عاشقانه فدا میکند تا حیاتی نو به ارمغان آورد و به آفتاب نگاه کن صادقانه میسوزد تا گرمای وجودش گردون زندگی را بچرخاند.

حال ای انسان به خاک نظاره کن که با چه گذشتی به همه اجازه میدهد تا از ذره ذره وجودش بهره مند شوند . به ماه فکر کن او فداکارانه نور را از آفتاب تقاضا میکند تا تو ای انسان در تاریکی شب نهراسی.

آری... گفتنی ها بسیار است اما خرد تو از درک این حقایق عاجز و ناتوان است.

و دوباره سکوتی عمیق همه جا را فرا گرفت.......

این بار خداوند از دریچه قلبم با من سخن میگفت, تمام بدنم به لرزه در آمده بود و عظمتی بس شگرف تمام وجودم را احاطه کرده بود.

خدا به من گفت:

ای انسان ای کسی که تمام فرشتگان در عرش بر تو سجده کردند, تو چه کردی؟ مگر من از روح خودم در تو ندمیده بودم ؟

آری مگر تو از جنس خاک نیستی پس فروتنی و گذشت خاک را کجا گذاشتی؟

ای انسان ای اشرف مخلوقات پس شرافت یک انسان را به دست چه کسی سپرده ای ؟

آیا فراموش کرده ای روزی پروانه معصومیت را از تو آموخت و پرستو عشق را از تو به یادگار برد....

زمانی ملائکه تو را قدیس می دانستند و حتی ابلیس تو را تحسین می کرد .

ای انسان تو گذر صادقانه را از یاد بردی و حتی نگاه کردن به شبنم در یک صبح روحانی را فراموش کردی.

ای انسان , ملائکه بازگشت دوباره تو به گوهر وجودیت را چشم انتظارند.

این ها را گفت و همه جا ساکت شد .

من که این بار اشک دیدگان دنیوی ام را نابینا ساخته بود ولی دیده دلم از همیشه بیناتر بود با صدایی لرزان اما ملکوتی مانند همیشه فقط توانستم بگویم :

                                                        خدایا مرا ببخش

             

نظرات 7 + ارسال نظر
شخص ثالث پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 http://shakhse-sales.blogsky.com

متن خوبه ولی به نظر من روی طرح وبلاگ یه تجدید نظر بکن. ترکیب رنگا خیلی خوب نیست. چشمو اذیت میکنه

یگانه پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 http://http:/

چرا ابر بی بارانی؟
آخه ابر بی باران جز اینکه جلوی خورشیدو بگیره و آسمونو دلگیر کنه کاری نمی کنه؟
به هر حال امیدوارم آسمون دلت هیچ وقت ابری و بارونی نباشه...
همیشه ایام شاد باشی..

امید پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 http://whitrose.blogsky.com/

سلام دوست من.
معذرت میخوام که نتونستم بهت سر بزنم.آخه حسابی گرفتار کار هستم.

خداوندا! اگر روزی از عرشت به زیر آیی
و لباس فقر بپوشی
و برای لقمه نانی غرورت را به پای نامردان بشکنی


زمین و آسمانت را کفر میگویی٬ نمیگویی؟


خداوندا اگر در روز گرماگیر تابستانی
تن خسته خویش را بر سایه دیواری
به خاک بسپاری
اندکی آنطرف تر کاخ های مرمرین بینی


زمین و آسمانت را کفر می گویی٬ نمی گویی؟!

خداوندا اگر با مردم آمیزی
شتابان در پی روزی
ز پیشانی عرق ریزی
شب آزرده و دل خسته
تهی دست و زبان بسته
بسوی خانه باز آیی

زمین و آسمانت را کفر می گویی٬ نمی گویی؟!

.........
حتما بهم سر بزن.قربان شما

فاطیما جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 http://fatima63.blogfa.com

سلام...همین دیشب بود که وقت خواب داشتم فک می کردم چی بگم به خدا که منو ببخشه؟؟ که امروز صبح از طریق سایت یکی از دوستام؛خیالی نیست..آقا علی؛ با سایت شما آشنا شدم...و از اونجایی که می دونم هیچ اتفتقی خالی از معنا نیست آشنایی با سایت شما رو به فال نیک گرفتم و خوشحالم که خدا هنوز دوسم داره و منو می بخشه....از آشنایی خوشحالم دوست داشتی به منم سر بزن

همون که خره دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 http://poch

خیلییییییییییییی هال دادی هاجی دمین گرم حامد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!||||||||||||||؟؟؟؟
:)):)):)=))

آرم دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 16:35 http://armitis.blogfa.com/author-armitis.aspx

امروز برای نخستین بار، هنگام طلوع خورشید از خواب بر خاستم،

از پس پرده نور نوازشگر اولین اشعه های آفتاب صورتم را نوازش

کردو من پرده را کنار زده و شکوه طلوع مهر را نظاره گر شدم،

حس کردم امروز خدا از همیشه به من نزدیکتر است!

و خدا آهسته در گوشم نجوا کرد:

آرمیتیس سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:23 http://www.armitis.blogfa.com

سلام
مرسی که به من سر زدید
متنی که نوشتید خیلی زیباتر از اونیکه که من نوشتم
الهی
آن ده
که آن به!
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد