راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

..............

 

امروز ظهر خوابیده بودم .. 
نمیدونید چه خوابی دیدم ..وای چه خوابی بود ...
کاش از خواب بیدار نمیشدم ...کاش همه چیز تو  خواب بود ....کاش همیشه تو رویا بودم ..
نمیگم چه خوابی دیدم شاید خودتون فهمیده باشید منظورم چیه .. !!
فقط برام دعا کنید.......


دل تنها

عاشق تو ............

 

گفتم شاید ندیدنت از خاطرم دورم کنه

دیدم ندیدنت فقط میتونه که کورم کنه

گفتم صداتو نشنوم شاید که از یادم بری

دیدم تو گوشام جز صدات نیست صدای دیگری

ندیدنو نشنیدنت عشقتو از دلم نبرد

فقط دونستم به تو دل پرپر شد و گم شد و مرد

بعد از تو باغ لحظه هام حتی یک غنچه گل نداد

همش میگفتم با خودم نکنه بمیرم و نیاد

این روزها محتاج تو ام من نمیگم دلم میگه

فردا اگه بازم نیای چه فایده ای داره دیگه

ندیدن و نشنیدنت عشقتو از دلم نبرد

فقط دونستم به تو دل پرپر شد و گم شد و مرد.............

دل تنها

فانوس های مشکی........

 

توی دنیایی که قلبا ، هر کدون یه جا اسیرن
کاش به فکر اونا باشیم که از این زمونه سیرن
 اونا که تو عصر آهن ، تشنه ی یه جرعه یادن
کاش که دست کم نگیریم ، اینجور آدما زیادن
 نذاریم که تو چشاشون ، بشینه دونه ی اشکی
اونا فانوسن و خاموش ، آره فانوسای مشکی
 دنیاشون شاید یه شهره ، خالی از قهر و دو رنگی
توی سینشون یه قلبه جای این دلای سنگی
چهرشون شاید به ظاهر مثل دیگران نباشه
اما نور مهربونی ، توی شهرمون می پاشه
غم چشماشون عجیبه ، توی خاطرا می مونه
 ما ازش خبر نداریم ، چیزی رو که اون می دونه
 توی این عصر پر از درد، خیلی آدما یه دنیان
خیلیا تو جمع دنیا ، بی قرار و تک و تنهان
 زیر سایه ی سلامت ، هواشونو داشته باشیم
 توی جمع بی قرارا ، عطر خوشبختی بپاشیم
به بهونه ی زمونه ، نذاریم که برن از یاد
 بذاریم زنده بمونن ، مثل عشق پاک فرهاد
قصه ی فانوس مشکی ، صحبت دیروز و فرداس
قصه شون مال حالا نیست ، از حالا تا ته دنیاس
نمی گم با این ترانه ، گل کنه محبتامون
 جایی رو باید بگیرن ، همیشه تو فرصتامون
 این ترانه یه اشارست به دلای خواب و بیدار
که به یاد اونا باشیم همه به امید دیدار
غم تنهایی رو باید از نگاهشون بخونیم
 خدا خیلی مهربونه ، اگه ما بنده ی اونیم........