راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

راه سبز موفقیت

در عشق دو دلی و تردید نیست بی تردید باید هیچ شد..........

یاد.................

 

و من پنداشتم
  او مرا خواهد برد
      به همان کوچه ی رنگین شده از تابستان
          به همان خانه ی بی رنگ و ریا
               و همان لحظه که بی تاب شوم
                 او مرا خواهد برد
                    به همان سادگی رفتن باد
                      او مرا برد
                         ولی برد ز یاد

خدانگهدار.............

 

تُوی پوچی حقیقت ..... به یه رویا خوش خیالم
تُو شبای  بی ستارم ..... تُو خیالم تورو دارم
میدونم که با تو موندن ..... یه خیال که محاله
آخر  عاشقی ما ..... معنی تلخ یه فاله
حالا تُو اطاق سردم ..... درد حسرت دریچه
غم  دوریه نگاهت ..... تُو وجود من میپیچه
فکر میکردی همه حرفام ..... واسه داشتنت هوس بود
قکر میکردی که دل  من ..... برای عشقت قفس بود
باورم نکردی اما ..... من هنوز دل به تو بستم
میدونم محالی اما ..... چشم به راه تو نشستم
اما آخرین نفس رو ..... با سکوت بدرقه کردی
ذهن  آشفتهّ من رو ..... پر از دغدغه کردی
فکر میکردی همه حرفام ..... واسه داشتنت حوس بود
قکر میکردی که دل من ..... برای  عشقت قفس بود
ای که از اول جاده ..... به سکوت شدی گرفتار
من و از خاطره کم کن ..... تا ابد خدانگهدار

من با تو هرگز ...........

 

سلام ای بی وفا ،‌ ای بی ترحم
 سلام ای خنجر حرفای مردم
 سلام ای آشنا با رنگ خونم
سلام ای دشمن زیبای جونم
بازم نامه می دم با سطر قرمز
 آخه این بار شده من با تو هرگز
 نمی خوام حالتو حتی بدونم
 تعجب می کنی آره همونم
 همونی که زمونی قلبشو باخت
 همون که از تو یک بت ،‌ یک خدا ساخت
 همونی که برات هر لحظه می مرد
 که ذکر نامتو بی جون نمی برد
همونم که می گفتم نازنینم
بمیرم اما اشکاتو نبینم
 همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود
 اگه زانو نمی زد غم باهاش بود
حالا آروم نشستم روی زانوم
 ولی دیگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم
 تعجب می کنی آره عجیبه
 می خوام دور شم ازت خیلی غریبه
 خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
 با این نامردیت بازم باهاتم ؟
 برات کافی نبود حتی جوونیم
 تموم شد آره گم شد مهربونیم
 دیگه هر چی کشیدم بسه دختر
 نمی بینیم همو این خوبه ،‌ بهتره
 دیگه بسه برام هر چی کشیدم
 فریبی بود که من از تو ندیدم
 دروغی هست نگفته مونده باشه ؟
 کسی هست تو خیال تو نباشه ؟
عجب حتی دریغ از یک محبت
دریغ از یک سر سوزن صداقت
 دریغ از یک نگاه عاشقونه
 دریغ از یک سلام بی بهونه
نه نفرینت چرا ، این رسم ما نیست
 اگر چه این چیزا درد شما نیست
گل بیتا چرا اخمات توهم شد؟
 چیه توهین به ذات محترم شد ؟
 دیگه کوتاه کنم با یک خداحافظ
 که عشق ما رسید به سد هرگز

من دیوونه رو باش که ............

 

من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی
 تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی
 منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی
 دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی
 من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو
 تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو
 من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم
 تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم
من دیوونه رو باش که به پای چشم تو سوختم
 ولی بعد یه کم بازی تو با من بد شدی کم کم
من دیوونه رو باش که واسه عهدت قسم خوردم
باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ،‌واست مردم
 من دیوونه رو باش که بهاخمای تو خندیدم
 همش یک گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم
 من دیوونه رو باش که به خوبیم عادتت دادم
 شکستی قلبمو اما ندیدی رنگ فریادم
 من دیوونه رو باش که واست روزامو سوزوندم
 خوشی رو تو خودم کشتم ، ولی با چشم تو موندم
 من دیوونه رو باش که کشیدم ناز چشماتو
چه قد تلخه بدون تو ، چه قدر سخته برام با تو
من دیوونه رو باش که خیال کردم تو مجنونی
تو حتی اسم مجنونم ، نه آوردی ،‌ نه می دونی
 من دیوونه رو باش که قد دنیا دوست دارم
 نه اما من دوست داشتم حالا که از تو بیزارم
من دیوونه رو باش که واست خوندم چه قد ساده
تو حرف عاشقونم رو شنیدی ، حاضر آماده
 من دیوونه رو باش که نشستم منتظر ،‌رسوا
 زدی تو زیر قولاتو ، گذاشتی باز منو تنها
 منو باش که نفهمیدم منو دیگه نمی خواستی
 چه قدر دیوونه ای راستی ،‌چه قد دیوونه ام راستی
 منو باش که با یه آهنگ می خواستم مهربونتر شم
 زدی تیر و توی ذوقم نداشتی حوصله بازم
من دیوونه رو باش که تو رو عاشق حساب کردم
 چه قدر دیوونه تر چون باز ، تو رو اینجا خطاب کردم
 من دیوونه رو باش که ،‌درسته خیلی دیوونم
جهنم می رم اما نه ، کنار تو نمی مونم
 اینم یه نامه ی ابری ، به امضای یه دیوونه
 فقط بیچاره اون کس که ، یه عمر با تو می مونه

 

من دیوونه رو باش که ............

من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم من دیوونه رو باش که به پای چشم تو سوختم ولی بعد یه کم بازی تو با من بد شدی کم کم من دیوونه رو باش که واسه عهدت قسم خوردم باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ،‌واست مردم من دیوونه رو باش که بهاخمای تو خندیدم همش یک گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم من دیوونه رو باش که به خوبیم عادتت دادم شکستی قلبمو اما ندیدی رنگ فریادم من دیوونه رو باش که واست روزامو سوزوندم خوشی رو تو خودم کشتم ، ولی با چشم تو موندم من دیوونه رو باش که کشیدم ناز چشماتو چه قد تلخه بدون تو ، چه قدر سخته برام با تو من دیوونه رو باش که خیال کردم تو مجنونی تو حتی اسم مجنونم ، نه آوردی ،‌ نه می دونی من دیوونه رو باش که قد دنیا دوست دارم نه اما من دوست داشتم حالا که از تو بیزارم من دیوونه رو باش که واست خوندم چه قد ساده تو حرف عاشقونم رو شنیدی ، حاضر آماده من دیوونه رو باش که نشستم منتظر ،‌رسوا زدی تو زیر قولاتو ، گذاشتی باز منو تنها منو باش که نفهمیدم منو دیگه نمی خواستی چه قدر دیوونه ای راستی ،‌چه قد دیوونه ام راستی منو باش که با یه آهنگ می خواستم مهربونتر شم زدی تیر و توی ذوقم نداشتی حوصله بازم من دیوونه رو باش که تو رو عاشق حساب کردم چه قدر دیوونه تر چون باز ، تو رو اینجا خطاب کردم من دیوونه رو باش که ،‌درسته خیلی دیوونم جهنم می رم اما نه ، کنار تو نمی مونم اینم یه نامه ی ابری ، به امضای یه دیوونه فقط بیچاره اون کس که ، یه عمر با تو می مونه